.
امروز میان دشت سبز کنار حانه، میان آن وسعت، اسبی دیدم؛ نجیب و آرام اما آن قدر با قدرت و صُلب که ناگزیر نقطهی وصلاش به خاک را جُستم. در مثال انسان به حیوان، مناقشهای نیست چه بسا دیدهایم این روزها حَیَوان را در لباس انسان. اما این تابلوی دلانگیز پیش دیدگان من بود و زمزمهای بیخ گوشم نوایی بود که میخواند:مراقب باشید كه آنها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابودكردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند.
.
.
برای میر نامیرا
آرامش تو
همان «نفس مطمئن»
همان صدای موج دریای دیشب
که فرو میرفت میان شنها،
نسیم نیمههای شب
یا نزدیک سحر
که برگهای درخت گردو را میرقصانْد
همان «نفس مطمئن»
همان صدای موج دریای دیشب
که فرو میرفت میان شنها،
نسیم نیمههای شب
یا نزدیک سحر
که برگهای درخت گردو را میرقصانْد
ایمان تو
ساق پای مادیان مغرور است
گردن افراشته
میان سبزیِ دشت
که تا چشم
که تا قوسِ نرمِ زمین
که تا افق
دلام را قُرص میکند.
حالا لالا لا لالالایی
کودک روی پایم تاب میخورَد...
.
.
۶ نظر:
آقا من میخواستم معنی "سپینود" رو بفهمم، سرچ کردم نتیجه نگرفتم، میشه شما بگین معنیشو لطفا؟!!
ذکر خیرتان در خیل عاشقان فراموش مباد!
جناب Aی عزیز
سپینود در شاهنامه اسم زن بهرام گور آمده و در زبان پهلوی ساسانی به مفهوم فرزند عزیز است.
این را هم عرض کنم که اینجا، خانم سپینود با این معنی اسمی، و صد البته با کتاب جدیدالانتشارشان و کلی اهن و تلپ مشغول سرایش اشعار هستند. بد نیست به ایشان، از همین تریبون ادای احترام کنم و خسته نباشید عرض نمایم.
بعد از يک سال و اندي خواندن پست ها خوبتون، خواستم بگم که خيلي خوبه با اين همه آرزوهاي خوب و بزرگ، تنها نيستيم.
و کودک روی پای تو با همین آرامش و ایمان می خوابد...
دریایی با دریایی دیگر در دل
درود و احسنت
ارسال یک نظر