پنجشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۸

کلمه و ترکیب‌ها و تصویرها

.
.
نباید به «عکس‌های دل‌خواسته‌ی پیش‌گو» بی‌اعتنا بود. دست‌کم نگرفت‌شان. شاید مُک* همان نشود اما تا چند قدمی‌اش می‌رود. یعنی که گاهی در ولوله‌ی این بارانی که از آسمان می‌ریزد، اسباب زندگی و کتاب‌ها را جمع می‌کنی تا بروی لب یک پنجره که برگ‌های بزرگ انجیر شیشه‌ها را عاشقانه می‌نوازند، بقیه‌ی قصه‌های زندگی‌ات را بنویسی. حالا گیریم توی آن عکس دل‌خواسته‌ی پیش‌گو، از پس شیشه بارش برف را نگاه می‌کردی و به جای صفحه کلید، یک مداد نرم ب دو یا ب چهار و کاغذ زبر داشتی. حالا می‌دانی که این‌جا هیچ‌وقت برف نمی‌بارد... تلخ است اما خب آن‌که را دریا خواهد جور بی‌برفی کشد.

حالا اگر روزی آرزوی این را داشته باشی که توی خیابان، پالتو بر تن یا بارانی به بَر، موهایت را باد ببرد یا اصلن طبق عادت مالوف موهایت را تراشیده باشی و باد سرد از میان جوانه‌ها‌ی نورسته‌ی مو پوست سر را دانه دانه کند، از کنار اعلامیه‌ای روی دیوار رد بشوی که خبر کنسرت بونو و دوستانش را روز جمعه‌ای توی ورزشگاه آزادی می‌دهد و تو بروی و چاپ چهل و ششم اولیس ِجویس را با ترجمه‌ی خوب منوچهر بدیعی از کافه-کتابِ محله بخری و هدیه ببری برای تولد دوستی، به میهمانی‌ای که می‌نوشی و می‌رقصی و با همان لباس برمی‌گردی خانه. تصویر دل‌خواسته‌ی پیش‌گوی تو کش آمدن آن شبِ لذت‌بخش و فرو رفتن در آغوشی است که لزومن نامش را در اوراق شناسایی‌ات ثبت نکرده.

فردا روز خوبی است. روزی که دماسنج امید یک درجه بیش‌تر را نشان می‌دهد.


* در تداول عامه، درست راست.
.
.
.

۷ نظر:

سعیده گفت...

سلام سپینود
من هم به فردا بسیار امیدوارم...

Unknown گفت...

inghadr ziba bood..dochare shaafe bi haddo hasri shodam...doos daram az khoshhali faryad bezanam...Ziba bood.....

KeepTalking گفت...

...I feel you

ناشناس گفت...

i feel you too.... love niloparak

ماه گیر پیر گفت...

مممممم کسی که بیرون از اوراق شناسایی هست مممممم لذت بخش

Naser گفت...

رویای واقعا شیرینی بود. چسبید.

آني تا گفت...

دلم تنگ شده ...