.
شده تا حال؟ شده تا حالا؟ شده بدوی. اسفند باشد و تو بدوی. شنها تمیز باشد و بدوی. شده بدوی و قلعهی شنی هیچ پسربچهای را ویران نکنی. شده بدوی و داد بزنی و صدات توی مه هیچ کجا نرود. هیچ کجا صدایت نرود. تا توی گوش خودت هم. شده ها؟ هیچ شده؟ هیچ شده فرار کنی. فرار کنی از فرود بهمن... فضا را تغییر نده....هیچ شده فرار کنی از موج. از بالابلندای موج و کفهای سفید حاشیهی مرتفعترین قطرهی آب. شده عقب عقب بروی و نگاهاش کنی که دستاش به تو نمیرسد. دیگر نمیرسد. اسفند که بشود این طور میشود. تو میتوانی بدوی. فرار کنی. داد بزنی که خودت بشنوی. به همه چیز دهنکجی کنی. خودتی.
شده تا حال دوستی با خودت، دوستداشتنی؟
.
۳ نظر:
اسفند ازین رو که ادم را امیدوار می کنه که چیزی در راهه با همه این که می دونیم اون چیز در راه نیست و یک دروغ و توهمه ما را مجبور می کنه که فکرکنیم چیزی در راهه
دقت کردی
سپینود این روزها جای این که تو هم مثل همه طپش نگاه کنی داری خیلی خیلی عجیب و خوب می نویسی.
دقت کردی
سپینود این روزها جای این که تو هم مثل همه طپش نگاه کنی داری خیلی خیلی عجیب و خوب می نویسی.
ارسال یک نظر