خیلی وقت شده که از ادبیات کمتر نوشتهام نه این که دیگر دوستاش نداشته باشم و نه اینکه دیگر داستانی برای من نمانده تا روایتاش کنم؛ بلکه دیگر ظرفیت اینجا را بیشتر از این نمیدانم. دو مطلب این روزها ذهنام را درگیر کرده که اولی متنی است که نویسندهی وبلاگ برای خاطر کتابها دربارهی داستان کوتاه ایرانی نوشته است و دیگری دعوتی است که نویسندهی وبلاگ روزنها کرده برای نوشتن از کتاب و نشر و ناشر. اولی را میگذارم برای بعدتر اما دومی را بسیار مشتاقام که بنویسم.
برای پرهیز از دوبارهگویی به نوشتهی روزنها رجوع کنید که کمابیش حس هر کتابخوان حرفهای را از به دست گرفتن کتاب تصویر کرده است و من هم کمابیش با او موافقام.
به کتابخانهام نگاه میکنم. روی عطف کتابها نشانههای ناشرها حک شده و بیشترین این نشانهها گل نیلوفریاست که از میان طرح سادهی کتابی سبز شده و ساقهاش به قلمی شبیه شده است. نشر نیلا نشری است که ابتدا به خود کتاب و پیرو آن به خواننده اخترام میگذارد. نشر نیلا نسبتن نوپاست یا دستکم با این کیفیت جدید و ویراستاری فوقالعاده قدمت زیادی ندارد که این به خودی خود اشکالی ندارد و با حمایت ما، همین مایی که کتاب خواندن و خریدن برایمان از نان شب هم واجبتر است، همینگونه خواهد ماند. اما نیلوفر هم به نظر من ناشری است که با توجه به حجم بالای تیراژ کتابهای چاپ شده در سالاش، کیفیت را فدای کمیت نکرده است. حوزهی کاری نیلوفر در زمینهی ادبیات داستانی بیشتر ترجمه است و ترجمهها همه خوب و انتخابها بسیار شایسته است.
برای پرهیز از دوبارهگویی به نوشتهی روزنها رجوع کنید که کمابیش حس هر کتابخوان حرفهای را از به دست گرفتن کتاب تصویر کرده است و من هم کمابیش با او موافقام.
به کتابخانهام نگاه میکنم. روی عطف کتابها نشانههای ناشرها حک شده و بیشترین این نشانهها گل نیلوفریاست که از میان طرح سادهی کتابی سبز شده و ساقهاش به قلمی شبیه شده است. نشر نیلا نشری است که ابتدا به خود کتاب و پیرو آن به خواننده اخترام میگذارد. نشر نیلا نسبتن نوپاست یا دستکم با این کیفیت جدید و ویراستاری فوقالعاده قدمت زیادی ندارد که این به خودی خود اشکالی ندارد و با حمایت ما، همین مایی که کتاب خواندن و خریدن برایمان از نان شب هم واجبتر است، همینگونه خواهد ماند. اما نیلوفر هم به نظر من ناشری است که با توجه به حجم بالای تیراژ کتابهای چاپ شده در سالاش، کیفیت را فدای کمیت نکرده است. حوزهی کاری نیلوفر در زمینهی ادبیات داستانی بیشتر ترجمه است و ترجمهها همه خوب و انتخابها بسیار شایسته است.
ناشران خوب دیگری هم هستند. راستاش حالا که حرف کتاب و نشر میآید آدم سهلگیر میشود. اما گفتن و نوشتن و تشویق کردن این ناشران خیلی خوب است. هر کسی که این نوشته را میخواند میتواند بنویسد، ناشر مورد علاقهاش را نام ببرد با دلایلی که برای خودش دارد. ببینیم میتوانیم لیستی از ناشران خوب تهیه کنیم که بشود بهشان اعتماد کرد و چشم بسته کتابهایی را که منتشر میکنند خرید!
.
.
میدانی اما هنوز که هنوز است و هنوز، لذت در دست داشتن هیچ کتابی برای من مثل وقتی که «شب یک شب دو»ی بهمن فرسی را با همان کاغذ کاهی و رسمالخط قدیمیِ بدون نیم فاصله با آن طرح جلد هوشربایش نوازش میکردم نبوده و فکر نکنم بخواهد که بشود!
.
.
.
.
مرتبط: یک هواپیما از آسمان خیابان پاییز میگذرد(#)
ناشران مورد علاقهی احسان عابدی(#)
و حسین جاوید از موسسهی قدیمیای میگوید که الحق بهترین کتابهای یک دوره را منتشر کرده(#)
۵ نظر:
من هم با این فهرست موافقم. نیلوفر و نیلا دو نشر خوبی هستند که کتاب های ماندگاری را چاپ کرده اند، هر چند که فعلا وزن انتشارات نیلوفر خیلی بیشتر از نیلاست. به هر حال سابقه خیلی بیشتری دارد.
نیلوفر و نی و نیلا و اختران و ماهی و نگاه و ققنوس و مرکز و هرمس را اندازه ی هم و با اختلاف کمی از هم می دانم.هر کدام توی خط خودشان خوبند و فابل اعتماد. طرح جلد های انتشارات مروارید، بسیار ضعیف است و من بر اساس آشنایی اتفاقی با مدیر آن این نکته را به ایشان تذکر دادم. چشمه را تا یادم نرفته بگویم که هر از گاهی رگ کاسب کارانه اش گل می کند و حالا بماند.
رفیق، عید شما هم دارد مبارک می شود ها...
بعد از همه اینها سال نو مبارک سپنود جان
بعد از همه اینها سال نو مبارک سپنود جان
بهارت بی پایان
ارسال یک نظر