سه‌شنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۸

ترس و لرز

.
.
می‌ترسم... می‌ترسم. خیلی می‌ترسم. امروز تعداد ماشین‌های حاوی عکس اح.ن. بسیار بیشتر شده بود. تاکسی‌ها... یاد آن روزهای تلخ افتادم. تاکسی‌ها بسیار موثرند. همه پوستر او را چسبانده بودند. مثل کابوس است دیدن تاکسی‌هایی که مدام در شهر این طرف و آن طرف می‌روند. امروز شب‌نامه هم دیدم. سه تا. در جاهای مختلف. تخریب خاتمی بود و یکی اعلامیه بود که او قرار است افشا کند. واقعن چه چیزی را می‌خواهد افشا کند؟! روشن‌تر از روز است دروغ‌گویی‌هایش، خرافه‌گری‌هایش، بی‌ادبی‌هایش، بی‌لیاقتی‌هایش و تحقیرهایش و... هزار که ما نمی‌دانیم و این روزها داریم به برکت این انتخابات می‌فهمیم.
ما مگر از ابتدا حرف‌مان پرهیز از برگزیده شدن او نبود؟ چرا پراکنده شدیم؟ با دیدن چند فیلم که حالا یا خوش‌مان آمده یا نه؟ فعلن فکر کنید کروبی یا موسوی فرقی نمی‌کند.
.
###فعلن فکر کنید و به اطرافیان بگویید اول: رای بدهند ، دوم: به اح.ن. رای ندهند و سوم: با رعایت ادب و نه تخریب، ضمن تایید دیگر کاندیدای اصلاح طلب، نظر خودتان را بگویید. یعنی مثلن بگویید: آقای کروبی هم خوب است و تیم خوبی دارد اما من موسوی را ترجیح می‌دهم. و دلایل‌تان را بگویید. و بالعکس. آقای موسوی خوب است و مدیریت خوبی دارد اما من کروبی را بیش‌تر می‌پسندم و ... این رفتار شما طرف مقابل‌تان را مجاب می‌کند. چون منطقی و آرام و مستدل‌اید. چون بی‌نزاکت و بی‌ادب و دگم به نظر نمی‌رسید. امتحان کنید.
#یادتان باشد هنوز نفس می‌کشند. ایرانیان خارج از کشور همین که تصمیم به رای دادن گرفتید مبارک و میمون است. هنوز برای شاخه شاخه شدن زود است. مردم را گیج نکنید. تخریب نکنید.
اندکی صبر.
.
.

هیچ نظری موجود نیست: